Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for دسامبر 2010

آخر هفته در ارتفاعات دربند!

امروز جاتون خالی رفته بودیم دربند با دوستان و خیلی خوش گذشت! حدودای ساعت ۳ هم فکر کنم برگشتیم! پروپوزال میکرو رو سریع یه چیزی جمع و جور کردم و فرستادم! تقریبا نیم ساعت قبل از نوشتن این پست هم پروژه‌ی سیستم عامل رو آپلود کردم! (چه پسر خوبی)

این کلیه فعالیت های تفریحی علمی امروزم بود! البته با یه نفر شطرنج هم بازی کردم که متاسفانه باختم ولی چیز جالب این بود که فهمیدم جنبه‌ی شکست خوردنم خیلی رفته بالا که به فال نیک گرفته می‌شود!

از اونجا که میخوام سال چهارم برم دنبال Research و رزومه  و اینکارا واسه رفتن, این سال آخرین سال برای شرکت توی مسابقات acm شریف‌ه برام! واسه خاطر همین قضیه یه کم سرچ کردم و چنتا سورس قوی ماله چینی ها و روسی ها رو پیدا کردم که خداییش تازه فهمیدم چرا اونا خیلی خفن ان!! خلاصه یه برنامه‌ی خیلی خف بستم واسه خودم که کلی چیز میز باید بخونم و پیاده سازی کنم! یه ایمیل هم میخواستم به مربی تیم دانشگاه سن پترزبورگ بفرستم که از سر تنبلی هنوز نفرستادم! حالا ببینم چی میشه!

همین! فعلا!

Read Full Post »

شب یلدا

اول اینکه شب یلداتون مبارک! ما هم امشب تو خوابگاه جشنی داشتیم واسه خودمون. البته به دلیل وجود یه سری stuff در جشن نمی تونم عکس بذارم چون بابام هم به وبلاگم سر میزنه!! ولی در همین حد بگم که حسابی تا خرخره خوردیم و زدیم و رقصیدیم و … !

از شب یلدا که بگذریم امروز اولین روز پیاده سازی برنامه ریزیم بود! (پدرم در اومد تا این جمله قبلی رو بگم! البته هنوز هم مطمئن نیستم گرامری درست باشه!) برنامه ای که نوشتم بر مبنای توضیحات مدیریت زمان MIT هست! خیلی نکات جالبی گفته بود که اگه شما هم مثل من خیلی وقتتون رو تلف میکنید پیشنهاد میکنم یه سر به وبسایتش (اینجا) بزنید.

صبح امروز (البته باز صبح دیروز !!) کلاس محاسبات و سیستم عامل داشتم. اولی رو که فقط واسه حضور غیابش رفتم ولی OS بد نبود. یه سری از بچه ها هم که هر روز بیشتر سطح پایین فکریشون رو به رخ میکشن! همونایی که من بهشون میگم انسان های low level !! بگذریم! بعدش هم رفتم دانشکده متال چون ( با صدای بم بخونید) دانشکده برق و کامپیوتر دانشگاه تهران ( با صدای معمولی بخونید) جای کافی واسه حتی نشستن نداره چه برسه به درس خوندن! یه کم روی پروژه ی سیستم عامل کار کردم که تموم شد فقط یه باگ کوچولوش مونده! با رفقا هم یه کم بسکت زدیم! بعدش هم برگشتم دانشکده خودمون pes بازی کردیم. یه دونه ایمیل هم میخواستم بزنم به آدم خارجی که میلش گیر نیومد و بیخیال شدم!

همین!  فعلا!!

Read Full Post »

روزمرگی

خیلی وقت بود بلاگ نویسی نکرده بودم! البته اگه تویت رو بلاگینگ حساب نکنیم که خودم نمی‌کنم! تویتر یه حسی داره مثل اینکه داری یه چیزی رو با مداد مینویسی ولی وقتی میای وبلاگت چیزی می‌نویسی حس میکنی میمونه! نمیدونم والله! حس من که اینه!

ولی قصدم از باز کردن این رویه جدید همین بود که بتونم راحت و بدون نیاز به نیم فاصله و کوفت و … اتفاقات روزمره ی زندگی رو بنویسم!

اما اینکه امروز چیکارا کردم! البته بهتر بگیم دیروز چون ساعت الان ۱۲:۲۷ دقیقه است و به قول یکی از بچه ها الان تو فرداییم!! همین یه ساعت پیش برای اولین بار ماکارونی درست کردم! عجب ماکارونی ای هم شده بود خداییش! چرب و چیلی! قبلش هم که با سعید دوستم رفته بودیم بدنسازی!

صبحش هم که کلاس میکرو داشتم که بی فایده بود رسما! ولی بعدش با امیر نشستیم سر پروژه‌ی OS و یه روشی گفت که خیلی از راه خودم بهتر بود و سریع پیاده سازیش کردم! عصر هم که کلاس تاریخ اسلام که استادش کلی خندوندمون! یه هوم ورک هم دارم که تا فرداس مهلتش ولی این cecm کوفتی خراب شده و به استادش میگیم که اکستند کنه! پس مشکلی نیست!

یه کم هم با هک و nmap و اینا ور رفتم! بعدشم یکی از دوستان نتایج مسابقات acm شریف رو پرسید که اولش دپرس شدم ولی یه چیزی خیلی بهم حال داد! اینکه بچه های zartpmp دو سال رتبه های خرابی داشته‌ن و دوسال بعدش اومدن و خفن شدن! این یعنی اینکه میشه!

هم اتاقیم هم گرفته خوابیده, خودمم خوابم میاد پس بای!

همین ! فعلا

 

Read Full Post »